هفتمین جلسه از سری نشستهای تخصصی جشنواره فردا پیرامون عکاسی صنعتی و تبلیغاتی:
از نمایه تا نماد
(درآمدی بر فهم عکس تبلیغاتی مفهومی)
تاریخ برگزاری: پنجشنبه 17 تیر 1400
مهمان:
– رهام شیراز (نمایشگاهگردان و عکاس)
میزبان:
– امید پورآذر (دبیر بخش عکس جشنواره فردا)
در این نشست رهام شیراز سعی دارد به کمک مفاهیم نشانهشناسی برگرفته از آراء چارلز سندرز پیرس، روشی برای تحلیل و ارزیابی عکسهای تبلیغاتی ارائه کند. وی بحث خور را اینطور آغاز کرد: «همانطور که برای تجزیه و تحلیل کردن به ابزار نیاز داریم، من هم برای این کار از ابزاری که نشانهشناسی پیرس در اختیار ما قرار میدهد استفاده میکنم. نشانه هر آن چیزی است که فرد از آن استنباط معنا میکند، مثلا بالا رفتن ضربان قلب برای ما میتواند معانی مختلفی داشته باشد یا دیدن یک فنجان کلمه فنجان را در ذهن ما تداعی میکند. نشانهشناسی پیرس از سه وجه اصلی تشکیل میشود: نمایه(Index)، شمایل(Icon) و نماد(Symbol). وجه نمایهای همان اشارهی مستقیم یا رد بجا مانده است، مثلا وقتی شما دود میبینید اینطور استنباط میکنید که باید آتش هم وجود داشته باشد، یا مثلا خود عکس هم نشانهای نمایهای است چون ما را مستقیما به شئی در جهان ارتباط میدهد. وجه شمایلی بر شباهت استوار است، مثلا شما جایی دیگر صدای من را میشنوید و از روی شباهت آن صدا پیش خودتان اینطور استنباط میکنید که این صدای رهام شیراز است، درواقع تجربیات و استدلالهای ما در وجه شمایلی بیشتر درگیر میشوند و سرعت درک آن کندتر از وجه نمایهای است؛ نقاشی یک نشانهی شمایلی است چون بر شباهت استوار است. نماد نشانهای قراردادی است و برای درک آن نیاز به یادگیری آن قرارداد داریم، خود زبان یک نشانهی نمادین است، من وقتی به یک شی میگویم فنجان هیچ شباهتی بین آن کلمه و آن شی وجود ندارد و ما به مرور(از کودکی) این قراردادها یا زبان را یاد میگیریم.» شیراز در ادامه توضیحات بیشتری دربارهی تفاوتهای این سه وجه ارائه کرد: « وجه نمایهای چون کاملا مستقیم و سریع با ما ارتباط برقرار میکند به نوعی وجهی است که میتوان آن را غریزی نامید، درک آن نیاز به تجزیه و تحلیل ندارد و انگار بر ناخودآگاه ما تاثیر میگذارد. وجه شمایلی را میتوان وجه تجربی نامید، زیرا برای درک آن نیاز به تفکر داریم، نیاز داریم داشتههای ذهنمان را مرور کنیم و به کمک آنها معانی این وجه را رمزگشایی کنیم، درست مثل وقتی که در یک عکس تبلیغاتی یک شعار کنار یک عکس قرار میگیرد و ما در ذهنمان این همنشینی متن در کنار تصویر و معنای حاصل از آن را رمزگشایی میکنیم. وجه نمادین از آنجایی که کاملا قراردادی است میتوان آن را وجه تحمیلی نامید. وجه نمادین همواره نیاز به نوعی تکرار و استمرار دارد تا به مرور تثبیت شود و در ذهن مخاطب جا بگیرد. به همین دلیل است که در کمپینهای تبلیغاتی در عکسهایی متفاوت(حداقل سه عکس) یک مضمون تکراری را تبلیغ میکنند و سعی میکنند خواست و هدف خودشان را به شکلی ناخودآگاه به بیننده تحمیل کنند. نکتهای که در اینجا بسیار اهمیت دارد این است که ما بیننده را فردی باهوش فرض کنیم، در واقع بیننده را وارد فرایندی میکنیم که او احساس میکند نیاز است برای درک پیام عکس از فهم و شعور خود استفاده کند، پس ما نباید شعار تبلیغاتی موردنظرمان را به او تحمیل کنیم بلکه باید به او فرصت دهیم در اثر تعمق کند و به نوعی پیام و محتوای آن را کشف کند، از طرفی هم نباید اثر ما به قدری پیچیده باشد که مخاطب از درک پیام ما عاجز باشد.»
در ادامهی این نشست رهام شیراز سعی کرد با نمایش چندین کمپین تبلیغاتی و عکسهای مربوط به آنها مطالب خود را بیشتر توضیح و بسط دهد. وی در ضمن نمایش این عکسها توضیح داد که: «در هر کمپین ممکن است این سه وجه از نظر شدت تاثیرگذاری متفاوت باشند ولی هرگز اینطور نیست که یکی از آنها حذف شود. وجه نمایهای همانطور که گفته شد اولین وجهی است که بیننده با آن مواجه میشود پس کمپینهای تبلیغاتی هم تلاشی زیادی دارند تا عکسهایشان بسیار چشمنواز و خوشمنظر باشد. وجه شمایلی به گونهای خاص ما را بصورت نیمهخودآگاه با تصویر درگیر میکند و سعی میکند به کمک مفاهیمی مثل خاطرات یا داشتههای ذهنی بر ما تاثیر بگذارد. وجه نمادین هم با تکرار و تمرکز سعی میکند چیزی را در ذهن مخاطب تثبیت کند. کمپینهای تبلیغاتی موفق پله به پله فهم ما را ارتقا میدهند تا در نهایت به هدف خود برسند، این کمپینها مخاطب را فردی با شعور و عاقل فرض میگیرند و او را وارد فرایندی شعورمند میکنند تا وی به مرور هدف کمپین را دریافت کند.»