ادوارد برتینسکی و معضلات محیط زیست

برتینسکی درباره‌ی آثار خود اینطور می‌گوید:

«موضوع غالب کارم، طبیعتی است که صنعت متحول‌اش کرده. می‌خواهم تصور امروزی از اعصارِ شکوهمندِ انسانی را برهم زنم؛ از عصر سنگ گرفته تا عصر کانی‌ها، نفت، حمل‌ونقل، سیلیکون و غیره. برای این کار به دنبال موضوعاتی می‌گردم که جزئیات زیاد و مقیاس بزرگی دارند. و در عین حال معانی متعددی را می‌توان به آن‌ها نسبت داد. محوطه‌های بازیافت، پس‌ماند‌های معدنی، معادن سنگ و پالایشگاه‌ها، همگی مکان‌هایی هستند که خارج از تجربه‌ی عادیِ ما قرار می‌گیرند، ولی ما هر روز از محصولات‌ِ آن‌ها استفاده می‌کنیم.این تصاویر قرار است استعاره‌هایی از معضلِ موجودیتِ مدرنِ ما باشند. آن‌ها به دنبال ایجاد گفت‌وگویی میان جاذبه و دافعه، اغوا و ترس‌اند. ما به دنبالِ امیال‌مان هستیم – به دنبال شانسی برای خوب زندگی کردن – ولی آگاهانه یا ناآگاهانه می‌دانیم که جهان در عذاب است تا ما کامیاب شویم. وابستگی‌مان به طبیعت برای تأمین مواد مصرفی و دلواپسی‌مان برای سلامتیِ سیاره‌مان، ما را در وضعیت متناقضِ تشویش‌برانگیزی قرار می‌دهد. برای من، این تصاویر در نقشِ آینه‌هایی که [تصویرِ] زمانه‌ی ما را انعکاس می‌دهند، عمل می‌کنند.»


این مطلب شامل مجموعه عکس‌های ادوارد برتینسکی، به همراه استیتمنت‌های هر مجموعه است. متن‌ها یا توسط خود عکاس و یا نویسندگان دیگر نوشته شده و عمدتاً حول مسائل زیست‌محیطی و زمین‌شناختی‌اند. 

آنتروپوسین

درباره‌ی مجموعه‌ی «آنتروپوسین»

«اولین درک من از زمانِ ژرف* و از ارتباط ما با تاریخ زمین‌شناسی کره زمین ناشی از اشتیاق من به حضور در طبیعت بود …
سیاره ما شاهد پنج واقعه انقراض بزرگ بوده است و دلایل مختلفی پشت این وقایع است: بارش سهمگین شهاب سنگ، فوران گسترده آتشفشانی و فعالیت سیانوباکتریهای اقیانوسی که سمی کشنده در جو ایجاد کردند. اینها پدیده‌هایی طبیعی بودند که جذر و مد زندگی را کنترل می‌کردند. حالا کم‌کم معلوم شده است که بشر نیز با انفجار جمعیت و با صنعت و فناوری‌اش، در یک دوره زمانی بسیار کوتاه به یک منشاء تغییر عظیم جهانی تبدیل شده است. احتمال اینکه، ما به ششمین عامل وقوع یک انقراض گسترده تبدیل شویم (اگر تا کنون نشده باشیم)، بسیار بالا است. نظام سیاره‌ای ما تحت تأثیر نیرویی عظیم قرار گرفته که درست به اندازه‌ی همان نیروی مخربی است که پشت آن فجایع جهانی طبیعی بوده، اما این‌بار این نیروی عظیم فقط از فعالیت یک گونه حیاتی ناشی شده: ما.

… من به این نتیجه رسیده‌ام که شیفتگی‌ام به آنتروپوسین – علائم ماندگاری که بشر بر چهره ژئولوژیک سیاره ما به جا گذاشته – در واقع تعمیمِ مفهومیِ اولین و اساسی‌ترین علائق من در مقام یک عکاس است. دلمشغولیِ همیشگیِ من این بوده که چطور این اثر عظیمی را که از خود بر زمین به‌جا گذاشته‌ایم، به تصویر درآورم. بدین منظور در جستجوی سیستم‌های بزرگ‌مقیاسی هستم که ردّ ماندگاری از خود به جا می‌گذارند و از آنها عکاسی می‌کنم.» – ادوارد برتینسکی
* اصطلاحی که جان مک‌فی برای اشاره به مقیاس زمانی زمین‌شناسی به کار برده است.

نمک‌زار

درباره‌ی مجموعه‌ی «نمک‌زار»

«تصاویر موجود در این کتاب مربوط به نبردهایی نیست که بر روی زمین رخ داده‌اند. بلکه آنها روشی کهن برای فراهم ساختن یکی از اساسی‌ترین عناصر رژیم غذایی ما را به نمایش می‌گذارند؛ به عنوان یک صنعت بدوی و همچنین به عنوان علائم انتزاعی و دوبعدی که بشر بر چشم‌اندازها به جای می‌گذارد.» ادوارد برتینسکی

آب

درباره‌ی مجموعه‌ی «آب»

«ما برای برآورده ساختن نیازهای فزاینده‌ی تمدنی رو به گسترش (که از قضا بسیار هم تشنه است) تغییرات بسیار سهمگینی بر کره‌ی زمین اعمال می‌کنیم‌. در حین ایفای این نقش جدید و قدرتمندمان بر کره زمین، در عین‌حال قادریم نابودی خودمان را هم مهندسی کنیم. ما باید یاد بگیریم که در حین انجام اعمالمان، درباره‌ی پیامدهایشان در درازمدت هم فکر کنیم. امیدوارم این تصاویر، محرکی باشند برای اندیشیدن در مورد چیزی که برای بقای ما اساسی است؛ چیزی که غالباً وجود و اهمیتش را نادیده می‌گیریم – مگر زمانی که دیگر وجود نداشته باشد» – ادوارد برتینسکی

«من قصد داشتم آب را بفهمم: اینکه آب چیست و پس از رفتن ما چه چیزی از آن باقی می‌ماند. من می‌خواستم نحوه استفاده و سوء‌استفاده‌مان از آن را درک کنم. می‌خواستم شواهدی از عطش جهانی و منابع رو به اتمام را ردیابی کنم. آب بخشی از الگویی است که من در طول حرفه خود شاهد آشکار شدنش بوده‌ام. من مناظری را مستند می‌کنم که، چه به چشم شما زیبا بیایند چه دهشتناک و چه ترکیب غریبی از این دو، به‌وضوح دورنمایی نیستند از جهانی بی‌پایان و پایدار.» ادوارد برتینسکی (والروس ، اکتبر ۲۰۱۳)

نفت

درباره‌ی مجموعه‌ی «نفت»

«اولین بار که عکاسیِ صنعتی را شروع کردم به‌خاطر حیرتی بود در برابر آنچه از ما به عنوان گونه‌ای از موجودات سر می‌زند. دستاوردهای ما به منبعی از امکانات و احتمالات نامتناهی تبدیل شدند. اما با گذشت زمان آن شگفتی اولیه جای خود را به چیز دیگری داد. اتومبیلی که با آن از کشوری به کشور دیگر سفر می‌کردم دیگر نه تنها نمادی از آزادی نبود بلکه نمایانگر چیزی کاملاً متناقض شده بود. ذهن من به خود نفت مشغول شد: هم به عنوان منبع انرژی که همه چیز را ممکن می‌سازد و هم به عنوان منبع ترس و وحشت، به دلیل تهدید مداومی که برای زیستگاه ما ایجاد می‌کند.

من می‌خواستم یکی از مهمترین ویژگی‌های این قرن را به نمایش بگذارم: اتومبیل. خودرو بنای اصلی دنیای صنعتی و مدرن ماست، به ما آزادی خاصی داده و دنیای‌مان را به طرز چشمگیری تغییر داده است. وجود خودرو به دلیل اختراع موتور احتراق داخلی و استفاده‌اش از نفت و بنزین امکان‌پذیر شد. مواد اولیه و فرآیند پالایش، هم ایده جالبی برایم بود و هم مؤلفه بصری جالبی.»- ادوارد برتینسکی

معادن

درباره‌ی مجموعه‌ی «معادن»

“اگر تجربیات بشر را بتوان جلوه‌ای از رویاها و امیال او دانست، معادن را می‌توان سرچشمه‌ی مواد خام آن تجربیات در نظر گرفت. به نوعی می‌توان گفت آن سنگ معدن غنی به اشیائی بدل می‌شود که موضوع میل جمعی ماست: اتومبیل‌هایی که می‌رانیم، تلویزیون‌هایی که تماشا می‌کنیم، هواپیماهایی که ما را در سراسر جهان به پرواز در می‌آورند، خانه‌هایی که برایمان پناه و آسایش فراهم می‌کنند و وسایل و کالاهای بی‌پایان دیگر. اگر طلا، نقره و الماس گرانقدرترین اشیائی هستند که به یکدیگر هدیه می‌کنیم تا احترام یا عشق و علاقه خود را ابراز کنیم، آیا آن خلاءهای عظیمی که بر منظر زمین به جا می‌گذاریم، شاهدانی ابدی بر این جاه‌طلبی‌ها نیستند؟

به همین دلیل، تصاویری که من از این چشم‌اندازها می‌گیرم تصاویری نمادین می‌شوند. آنچه این تمدن در مسیر پیشرفتش از خود به جای می‌گذارد ممکن است زمینی تهی و شکافته باشد، اما در جریان این تعدی‌ها، ما ناخواسته در خلق یادبودهایی غول‌پیکر از این شکل زندگی‌مان مشارکت می‌کنیم” – ادوارد برتینسکی

چین

اظهارات هنرمند درباره‌ی مجموعه‌ی «چین»
«… مصرف‌گرایی انبوه … و تخریب محیط‌زیستی ناشی از آن که پیوندی درونی دارد با ساختن چیزهایی که ما را خوشحال و یا نیازهایمان را برآورده می‌کنند، مرا می‌ترساند. من دیگر جهان را به صورت کشورهایی با مرزها یا زبان مشخص نمی‌بینم، بلکه جهان برای من ۷ میلیارد انسانی است که بر سیاره‌ای واحد و متناهی زندگی می‌کنند. » – ادوارد برتینسکی

تخریب کشتی

بیانیه‌ی هنرمند درباره‌ی مجموعه‌ی «تخریب کشتی»

«ایده‌ی اولیه‌ی پروژه‌ی “تخریب کشتی” مدت‌ها قبل شکل گرفت. حدود چهار سال پس از ماجرای نشت نفت Exxon Valdez، یک برنامه رادیویی شنیدم که در آن درباره‌ی خطرات کشتی‌های تک‌لایه حرف می‌زدند. شرکت‌های بیمه از سال ۲۰۰۴ به‌بعد دیگر آنها را تحت پوشش نگرفتند و همین مسأله باعث شد که همه این کشتی‌ها از دور خارج شوند. از آن زمان فقط کشتی‌های دو‌لایه اجازه‌ی رفت و آمد در آبهای آزاد را دارند تا از وقوع دوباره‌ی چنین فجایعی پیشگیری شود.
این مسأله به ذهنم خطور کرد که آیا جالب نیست بدانیم این کشتی‌های غول‌پیکر کجا تخریب می‌شوند. شبیه بود به نوعی مطالعه‌ی نوع بشر و مهارت لازم برای قطعه قطعه کردن این اشیا. تخریب کشتی را مثل غایت بازیافت می‌دیدم، که در این مورد روی بزرگترین وسایل حمل و نقل ساخته‌ی دست بشر اجرا می‌شد. طی تحقیقات فهمیدم که عمده کار قطعه‌قطعه کردن کشتی‌ها در هند و بنگلادش اتفاق می‌افتد، پس من هم رفتم آنجا.» – ادوارد برتینسکی

معادن شهری

اظهارات هنرمند درباره‌ی مجموعه‌ی «معادن شهری»
«من می‌خواستم شاخه‌ی جدیدی بیرون از هسته اصلی کارم تعریف کنم که آنقدرها در حوزه‌ی منظره نباشد، می‌خواستم فضای دیگری پیدا کنم.
از دید من نوعی معدن اولیه وجود دارد – یک قطعه زمین غنی که آن را منفجر می‌کنیم و از آن سنگ معدن استخراج می‌کنیم – این استخراج اولیه است. و بعد پای پدیده نسبتاً مدرن بازیافت به میان می‌آید – منبعی برای استخراج ثانوی. این همان “معدن شهری” است. احساس می کردم این پدیده با همه‌ی کارهای قبلی‌ام ارتباطی مفهومی و طبیعی دارد.» – ادوارد برتینسکی

پس‌ماندها

درباره‌ی مجموعه‌ی «پس‌ماندها»
مهارت برتینسکی به عنوان یک عکاس رنگ‌پرداز در بیشتر کارهایش مشهود است، اما شاید این مهارت در مجموعه عکس‌هایش از پس‌ماندهای نیکل در نزدیکی سادبِری، انتاریو، بیش از همیشه چشمگیر باشد. او با قرار دادن نارنجی زنده در برابر پس‌زمینه‌ی سیاه براق، تصاویری خارق‌العاده از منظره‌ای بیرون می‌کشد که بسیاری آن را غیر قابل عکاسی می‌دانند. رنگ‌های حیرت‌انگیز این عکس‌ها همان‌های است که در جریان گدازه‌ها از فوران یک آتشفشان می‌بینیم، و احتمالاً به همین دلیل این تصویر بلافاصله برایمان تداعی‌گر فجایع طبیعی است. در واقع، رنگ‌های تند و تیز قرمز و نارنجی ناشی از اکسید شدن آهنی است که طی فرآیند جداسازی نیکل و سایر فلزات از رگه‌ی معدنی به جا مانده است.

دهکده

درباره‌ی مجموعه‌ی «دهکده»
«برتینسکی از همان ابتدای مسیر کاری‌اش در راستای تعادل ظریفی حرکت می‌کرد که بین انسانها و محیط زیست برقرار است. این امر آشکارا در مجموعه عکسی که او «دهکده» می‌نامد به‌چشم می‌آید. عنوان این مجموعه یادآور تصاویر اولین مهاجران خودکفای قرن نوزدهم است، همان مضمونی که در تصاویری مانند Homesteads #۳۰ ارایه می‌شود. در مجموعه‌ی «دهکده»، موقعیت دقیق جغرافیایی، خواه در بریتیش کلمبیا، آلبرتا، مونتانا یا بالادست نیویورک، واقعاً چندان مهم نیست، زیرا اصول پایه‌ای در تمامی این مکان‌ها یکی است: خانه‌های کوچک و ساختمان‌های فرعی نقطه نقطه در دشتِ تقریباً خالی پراکنده‌اند. نقطه‌ی مشترک این تصاویر تعامل ساده‌ای است که بین انسان‌ها و زمین برقرار است.» – لُری پُلی

برش‌های راه‌آهن

درباره‌ی مجموعه‌ی «برش‌های راه‌آهن»
«برتینسکی حتی در انتخاب عنوان این مجموعه‌عکس به ما می‌گوید که عکس‌هایش با دستورالعمل زیباشناختیِ تصاویر پیشین از راه‌آهن منطبق نیستند. عنوان برش‌های راه‌آهن حس تماس فیزیکی مستقیم با زمین را برمی‌انگیزد. در این تصاویر تخته‌سنگ‌های منفجرشده بیشترِ قاب را پر می‌کنند و وقتی این مناظرِ چگال را از خطوط راه‌آهن، پشتِ سر هم تماشا ‌کنیم به‌طرز عجیبی خفه‌اند و حتی ترس از فضای تنگ و تاریک را القا می‌کنند. در مقایسه با پرسپکتیو عمیق کارهای عکاسانی که در قرن نوزدهم برای راه‌آهن پاسفیک کانادا کار می‌کردند، چشم‌انداز برتینسکی بسته و چالش‌برانگیز است.» – لُری پُلی

مناظر اولیه

گفته‌های هنرمند درباره‌ی «مناظر اولیه»

به نظر من عکاسی رسانه‌ای بسیار عالی است برای اینکه بتوان با آن رشد کرد و به بلوغ رسید، زیرا هرچه بیشتر عکاسی کنید، هرچه بیشتر در مورد جهان بدانید و دین خود را نسبت به پیشینیان خود در هنر بیشتر درک کنید، بیشتر می‌توانید از تاثیر پیشینیان برای غنی ساختن هنر خود بهره ببرید.
در ابتدای صحبتم به عکاسان منظره قرن نوزدهم ادای احترام کردم. من اعتقاد دارم آنها تصویری از دنیایی جدید را از طریق لنز دوربین برای همه ما به ارث گذاشته‌اند. وقتی به آثار آنها می‌اندیشم آنچه به ذهنم خطور می‌کند چشم‌اندازی وسیع از زمینی پهناور است. آنها همیشه به دنبال پرسپکتیوی مرتفع بودند طوری‌که پیش‌زمینه از فاصله‌ای دور شروع می‌شود و با حرکت بی‌پایان چشم از میانه عکس تا بی‌نهایت، صحنه آشکار می‌شود. این پرسه زدن بر فراز منظره – این چشم‌انداز بسیار وسیع – از دید من منظری بسیار غنی است و فضا را به چیزی تبدیل می‌کند که به عقیده من فضایی اسطوره‌ای است، درکی کهن‌الگویی از منظره.» – ادوارد برتینسکی

استراتژی‌هایی که برتینسکی در ترکیب‌بندی‌هایش که مدام رو به تکامل‌اند به کار می‌گیرد، از میل بارزی در او متاثر است، میل به اینکه چطور می‌توان ویژگی‌های بصری نقاشی مدرنیستی را به عکاسی مناظر رنگی مرتبط ساخت. مهم‌ترین مسأله برای او برخورد اکسپرسیونیست‌های انتزاعی با فضای تصویری به عنوان یک میدان متراکم و فشرده است که به طور یکنواخت کل سطح یک ترکیب‌بندی وسیع را در می‌نوردد. تأکید او بر این دلمشغولی‌های تصویری در سنت منظره یکی دیگر از راه‌های ادای دین او به این زمینه و اثباتی بود بر ارتباط تنگاتنگی که کنش عکاسانه او با نقاشی برقرار می‌کند.

این مطلب اولین بار در سایت حرفه هنرمند منتشر شده است:

https://herfeh-honarmand.com/blog/%d8%b9%da%a9%d8%b3%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%af%d9%88%d8%a7%d8%b1%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%aa%db%8c%d9%86%d8%b3%da%a9%db%8c/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *