برند و هیلا بخر با عكاسي از سازههاي صنعتيِ درحال انقراض و اشـياي دورافتـادهي سـاخت بـشر، مانند سيلوها، معادن، دهانههاي آب و… درسرتاسر جهان، با نورپردازيهاي يكسان و تركيببنـديهاي ثابت و عكاسيسرد و بيروح، سبك خاصي را درعكاسي به وجـود آوردنـد. آنهـا رويكـردي دوباره به عينيتگرايي نوين كه در كار عكاسـان آلمـاني دهـههـاي1920و 1930همچـون آگوسـت زاندر، كارل بلاسفلد و آلبرت رنگرپتچ ديده شده بود، داشتند وردپاي هنرمينيمال وكانـسپچوال در كارآنها مشهود است. آنها همچنين ميخواستند عكاسي را از قيد معنا و مفهوم كه آن زمان وجه غيـر قابل حذف در رسانهي عكاسي بود، برهانند. توجه به فـرم و عكاسـي بـه صـورت سِـريالي از يـك موضوع خاص، نشانگر وجه مينيمال آثار آنها و توجه به ايده و تئوري كار و اطلاق نـام مجـسمه بـه آثارشان، وجه كانسپچوال آثار آنان را صحه ميگذارد. آنها با بازگشت به مباني دانش عكاسي نـشان دادند كه ميتوان به عكاسي به عنوان يك رسـانهي مـستقل نگـاه كـرد واز آن توقـع تحريـك احساس و عاطفه را نداشت. عكاسي ميتواند بازنمايي صرف باشد، چيزي كـه در آن دوران از فـرط سادگي، نقش اصلي و محوري آن كمتر مورد ملاحظه و مداقه قرارگرفته بود. رفته رفته ديدگاههاي آنها شهرت بسزايي يافت، كه اين دردورهي خود، عرضهي بياني تازه به جهانيان بود. آكادمي دوسـلدورف موفقيت بيمانندي براي عكاسي دهههاي 60 تا 80كسب كرد و پايه واساس جديدي براي كارهـاي هنري و بخصوص عكاسي دهههاي بعد از خود بوجود آورد.
عينيت نوين، سري بودن، مينيمال، كانسپچوال و عكاسي سـرد از واژگـان كليدي هستند كه به وفور در اين کتاب به چشم ميآيند و بـه درك هرچـه بيـشتر مطالـب، كمـك ميكنند.
خواندن این کتاب نه صرفا برای آشنایی با قسمتی از تاریخ عکاسی بلکه در جهت آشنایی با برخی از مکاتب و تعاریف تاریخ هنر هم مفید است، نویسنده تمامی مفاهیمی که مستقیم یا غیرمستقیم با آثار این زوج ارتباطی داشتهاند را بصورتی جداگانه مورد بررسی قرار داده است.
از ویژگیهای مهم این مکتب تربیت شاگردانی است که تاثیر بسزایی بر تاریخ عکاسی داشتهاند که نویسنده در فصلی جدا به بررسی آثار برخی از این عکاسان پرداخته است.
فصلبندی کتاب شامل موارد زیر است:
فصل اول: پیشینهی مکتب دوسلدورف
فصل دوم: شکلگیری مکتب دوسلدورف
فصل سوم: بنیانگذاران مکتب دوسلدورف
فصل چهارم: تداوم مکتب دوسلدورف (شاگردان مکتب دوسلدورف)