معرفی پایان‌نامه فضا، مکان و قاب در عکاسی منظره معاصر

چکیده
منظره امروز، چیزی بیرون از ما نیست چرا که ما بر منظره تأثیر می گذاریم و منظره بر ما تأثیر می گذارد. امروزه زمین، دیگر فقط ابژه ای برای بازنمایی نیست بلکه با تغییر خودش، بر نحوه بودن ما در دنیا تغییر ایجاد می کند. لذا در این پژوهش تلاش شده تا با بررسی نحوه ارتباط ما با زمین و در نظر گرفتن منظره به عنوان مکانی برای بیان ایده ها، نگرانی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به شناخت بهتر ژانر عکاسی منظره در دوران معاصر نائل شویم.
همچنین با تعریف مجدد مفاهیم مختلف؛ مانند: ژانر منظره، مناظر پیکچرسک و والا و بزنگاه های عکاسی منظره مانند عکاسی منظره نگاری قدیم، عکاسی منظره پیکتوریالیستی، عکاسی صریح، زمین نگاری نو و در نهایت عکاسی سرد و دستکاری شده، بررسی عکاسی منظره را از ابتدا تا دوران معاصر و در نهایت تا جدیدترین رویکردها به پیش می آوریم. در همین راستا ضروری می نمود تا با بهره گیری از مفاهیم مطرح شده در دوران معاصر، اعم از؛ انواع فضا ها و مکان های انسان ساخت و طبیعی و در نهایت انواع چشم انداز نزد عکاسان منظره معاصر و پیوند ناگسستنی همه این ها با مقوله قاب، یا به زبان دیگر؛ به کارکرد و موقعیت امروزین تصاویر منظره نزدیک شویم.
در ادامه با طرح سه فرضیه اساسی پیرامون مسئله منظره، به دو موضع کلی می رسیم: مواضعی که منظره را اغلب برساخته ای اجتماعی می داند؛ یعنی نگرشی انتقادی دارند، و در پس پدیدار مورد بررسی شان به دنبال نقاط اعوجاج، کژتابی، پنهان کاری و ایدئولوژی هستند.موضع دوم؛ نظریاتی که برگرفته از اشکال پدیدارشناسانه است که به جای نقد تصاویر کاذب منظره در پی احیاء یا بازیابی تجارب واقعی آن، چه در گذشته و چه با اتکا به رد ها و پتانسیل های زمان حال هستند. این عکس ها در شخصیت بخشیدن به مناطق به عنوان انواع بخصوصی از مکان، به شکل قابل توجهی در حس آگاهی، ادراک و تجربه ی ما و در تغییر احساساتمان نسبت به رابطه مان با تاریخ و جغرافیا و در شناخت بهتر خودمان مشارکت می کنند. در نهایت با بررسی مفصل آثار “جان فال” شرایط را برای فهم بهتر مفاهیم: فضا، مکان و قاب در عکاسی منظره معاصر فراهم نمودیم.

فصل‌ها
فصل اول: کلیات پژوهش
فصل دوم: ریشه‌های تاریخی عکاسی منظره
فصل سوم: فضا، مکان، قاب

مقدمه
با گذار از دوران مدرن، ژانر منظره دچار تغییر شد. در دوران معاصر مقوله ای مهم و نو که منحصراً به دید عکاسانه مربوط بود پدیدار گشت. این نوع دید، با دید زیباشناسی «منظره» در گفتمان نقاشی که در آن امرزیبا/چشم نواز و امر والا، همچنان معیارهایی غالب بودند، متفاوت است. مرزهای منظره امروز دیگر محدود به مناظر بکر یا مناظر شهری نیست. منظره امروز، چیزی بیرون از ما نیست چرا که ما بر منظره تأثیر می گذاریم و منظره بر ما تأثیر می گذارد. امروزه زمین، دیگر فقط ابژه ای برای بازنمایی نیست بلکه با تغییر خودش، بر نحوه بودن ما در دنیا نیز تغییر ایجاد می کند. پس ضروری می نماید تا ابتدا با طرح زمینه ای از سیر تحول عکاسی منظره، ابتدا با رویکرد ها و جریان های مهم این ژانر آشنا شویم تا بتوانیم مباحث و مفاهیم طرح شده در عکاسی منظره ی دوران معاصر را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
پژوهش هایی از این دست بدون ورود به مباحث میان رشته ای هرگز امکان پذیر نمی باشد. لذا باید با بررسی نحوه ارتباط ما با زمین و در نظر گرفتن منظره به عنوان مکانی برای بیان شخصیت، ایده ها، نگرانی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از موضوعات مد نظر عکاسان منظره معاصر، زمینه را برای فهم بهتر شرایط حاکم بر عکاسی منظره معاصر فراهم کنیم. از این رو باید تا با بهره گیری از مفاهیم مطرح شده در دوران معاصر، مثل: فضا، مکان و قاب، و به طور کلی شیوه مشارکت خلاقانه انسانها در بوجود آمدن مکان ها و منظره ها، به کارکرد و موقعیت امروزین تصاویر منظره نزدیک شویم. به برررسی این مسائل، لازم دانستیم تا با ایجاد چند دسته بندی میان انواع فضا از منظر ادوارد رلف(Edward Relph)، اعم از فضاهای جغرافیایی و فضاهای وجودی، رابطه میان فضا و فرم ها جملگی این مفاهیم را به تفصیل شرح دهیم. همچنین به انواع مکان پرداختیم تا مشخص شود که مکان به عنوان بخشی معنادار از فضاهای مختلف تا چه حد در کار عکاسان منظره معاصر دخیل بوده است. و در بخش تکمیلی، به انواع منظره (به عنوان مکان هایی که به نوعی رابطه معناداری با آن مناظر به وسیله بازنمایی عکاسانه بوجود آمده) پرداخته است.
در اینجا لازم خواهد بود تا به مفاهیمِ فضا و مکان و رابطه آنها با مفهومِ قاب، نیز اشاره کنیم، به این معنا که کنش عکاسی منظره، همواره در تبدیل فضا به مکان نقش به سزایی داشته است و شیوه های به خصوصی از دیدن منظره را به ما نشان می دهد. عکس های منظره نیز، با شخصیت بخشیدن به مکان ها، زمین را به شکل منظره قاب گرفته، ثبت و تقسیم می کنند. این عملکرد عکاسی (گزینش و حذف)، تمرکزی را بر لبه های عکس تحمیل می کند- خطی که درون را از بیرون جدا می کند- و شکل هایی را به وجود می آورد. تصاویر منظره خود به خود، حالت و حسی را که در تجربه مکان وجود دارد فرا می خوانند و از چهار جهت( به وسیله قاب) بسط می یابند. تا بیانیه ای باشند از فضا ها و مکان هایی که دیده شده اند.
«منظره» برای همگان همه چیز نیست، اما گفتمانی متمایز در خصوص بازنمایی فضاست. این مفاهیم یعنی: گفتمان، بازنمایی و فضا در آثار عکاسان منظره معاصر، به انحاء گوناگون و با همه پیچیدگی هایشان قابل رؤیت و صورتبندی اند که همین صورتبندی یکی از اهداف اساسی این پژوهش می باشد. در جریان این پژوهش تصمیم گرفته شد تا “جان فال” عکاس منظره معاصر را به عنوان نمونه پژوهی انتخاب، و نحوه مواجه این عکاس با همه مفاهیم مطرح شده را بررسی کنیم تا در کنار مفاهیم مهم عکاسی منظره معاصر، بنای این پژوهش مستحکم گردد. لذا امید می رود تا این پژوهش در کنار سیر تحول عکاسی منظره به خصوص در دوران معاصر، بتواند مسیر را برای عکاسانی که به شکلی جدی در ژانر منظره به عکاسی و پژوهش مشغولند هموار سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *